یه بار هم رفتم دست کشیدم رو آفتابه ازش یه غول اومد بیرون
بهم گفت آرزو کن !
گفتم یه خونه میخوام …
گفت خب من اگه خونه داشتم تو آفتابه میخوابیدم !؟
خعلی این حرفش روم تاثیر گذاشت باور کن...
خیلی منطقی بود لامصب … - See more at: http://jokjok.ir/page/4/#sthash.YqDHbXIx.dpuf
نظرات شما عزیزان:
پسره امروز به شوخی به مادرم گفتم عَبروهامو بردارم تعجب می کنی ؟
میگه : تو دیگه حامله ام بشی من تعجب نمی کنم !
تصویر ذهنیش از من خیلی خرابه.gif)
.gif)
میگه : تو دیگه حامله ام بشی من تعجب نمی کنم !
تصویر ذهنیش از من خیلی خرابه
.gif)
.gif)
برچسبها: